رسیدگی به این پرونده از زمستان سال ۱۴۰۰ به دنبال وقوع درگیری خونین در پارک در حوالی تهرانپارس آغاز شد. بررسیها نشان میداد درگیری ۲ مرد در پارک به خون کشیده شده و یکی از آنها به نام داوود کشته شده است.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و ماموران به پرس و جو از شاهدان پرداختند. بررسیها نشان میداد داوود در درگیری با پسری جوان هدف ضربههای چاقو قرار گرفته و در خون غلتیده است.
ردیابی عامل جنایت
بررسی فیلم دوربینهای مداربسته نخستین سرنخ را به پلیس داد و چند روز بعد پلیس با اطلاعاتی که از شاهدان گرفته بود آریا ۲۷ ساله را ردیابی و بازداشت کرد. وی به درگیری خونین در پارک اعتراف کرد و قتل را گردن گرفت.
وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و در دادگاه از خود دفاع کرد. قضات دادگاه به درخواست اولیای دم وی را به قصاص محکوم کردند.
جلب رضایت
در حالی که دو سال از قتل گذشته بود و آریا در یک قدمی چوبه دار قرار داشت، توانست رضایت مادر داوود را که تنها، ولی دم بود جلب کند. این زن گفت با دریافت دیه از قصاص گذشت میکند و قصد دارد برای شادی روح فرزندش دیه را به کودکان بیسرپرست ببخشد.
با جلب رضایت تنها، ولی دم، آریا از جنبه عمومی جرم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
پشیمانی در دادگاه
در این جلسه آریا ۲۹ ساله روبه روی قضات ایستاد و به تشریح ماجرا پرداخت.
وی در حالی که اشک میریخت گفت:مدتی بود با دختر جوانی به نام نیلوفر آشنا شده بودم. من به او علاقمند شده و قصد داشتم با او ازدواج کنم. اما یکباره خبر وحشتناکی به گوشم رسید و متوجه شدم نیلوفر در خانهشان کشته شده است. من حتی نمیدانستم دختر مورد علاقه ام چرا و به دست چه کسی کشته شده است. این ماجرا شوک سنگینی به من وارد کرد. من که عصبانی و پریشان احوال بودم به تنهایی به پارک رفتم تا شاید کمی آرام شوم. اما نمیدانم چطور شد که با داوود درگیر شدم. من حال روحی بدی داشتم که بی دلیل به سمت داوود حمله ور شدم و او را کشتم.
وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: باور کنید من قبلاً هرگز او را ندیده بودم و هیچ خصومتی به او نداشتم. نمیدانم چطور شد که با هم درگیر شدیم و من با چاقویی که در جیب داشتم چند ضربه به او زدم. وقتی داوود روی زمین افتاد به خودم آمدم و از ترسم فرار کردم. من واقعاً از مرگ او پشیمان و ناراحت هستم. شوک و ناراحتی ناشی از کشته شدن دختر مورد علاقه ام باعث شد دست به چنین اشتباهی بزنم.
وی ادامه داد: مادر داوود با گذشت از قصاص به من زندگی دوباره بخشید و من همیشه مدیون او هستم. من پشیمانم و حالا هم از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا زودتر آزاد شوم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.